دروغ یا حقیقت ?!

Any · 15:29 1403/02/06

پارت دوم......مایل به ادامع؟

 



لیسا : بسه دخترا برید آماده شید

اعضا : چشم عباس آقا

لیسا : «پوکر» 

اعضا رفتن اتاقاشون 

بعد عوض کردن لباساشون خواستن از خونه برن بیرون ولی همون لحظه زنگ به صدا در اومد

بچه ها متعجب سمت در رفتن و وقتی باز کردن  کوک رو دیدن

کوک : مینهو کجاست 

جنی : مارو شناخت بچه ها گند زدید با این تغییر قیافتون

جیسو :  نه که آرایش تو بیسته بیستهه

کوک : گفتم مینهو کجاست ( با داد)

اعضا به آنی خیره شدن  و منتظر بودن حرف بزنه

آنی :  خب ام اون.... اون رفتش قبل اینکه شما برسی

کوک : اونوقت شما کی باشیددد؟؟

آنی : یکی از دوستاش

کوک با اعصبانیت رو به اعضا : وای به حالتون اگه بفهمم دروغ گفته باشید

و بعد رفت


لیسا : این چرا  اینطور شده بود 


جیسو :  نمیدونم

رزی : بنظرم بهتره برای یوقت دیگه بزاریم بیرون رفتنو

جنی : موافقم

یهو صدای زنگ گوشی آنی به صدا در میاد

وقتی رفتن پیش گوشی  دیدن  اعضا تماس تصویری گرفتن 

همون لحظه صدای در دوباره به صدا در اومد 

جنی : بدبخت شدیم دوستان

جیسو : خب واقعیتو بهشون بگیم 

رزی :  موافقم بگیم که مینهو همون آنیه

لیسا : باید اول نظر آنی رو بدونیم

آنی با صدای  بلند گفتنه بهشون نمیگید من کی هستم  هرجور شده فهمیدید؟

اعضا : آره

کوک و تهیونگ : اگر درو باز نکنید میشکونیمش

جنی : برو کلاه گیستو بزار آنی بدووو

آنی رفت تو اتاق و شروع کرد درست کردن خودش

جیسو هم درو وا کرد

اعضا اومدن تو 

شوگا : مینهو کجاست ( با اعصبانیت)

رزی : تو اتاقه الان میاد